جدول جو
جدول جو

معنی قندق لو - جستجوی لغت در جدول جو

قندق لو
(قَ دَ)
دهی است از دهستان آواجیق بخش حومه شهرستان ماکو، واقعدر 22هزارگزی شمال باختری ماکو و 3 هزارگزی جنوب راه ارابه رو باش کند موقع جغرافیایی آن کوهستانی است. سکنۀ آن 50 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قُ دُ)
دهی جزو دهستان کاغذکنان شهرستان هروآباد، واقع در 27 هزارگزی جنوب خاوری آفکند و 2800 گزی شوسۀ میانه به زنجان. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و گرمسیر است. سکنۀ آن 248 تن است. آب آن از دو رشته چشمه و محصول آن غلات، حبوبات، سر درختی و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(دِ)
دهی از دهستان پیشخور بخش رزن شهرستان همدان، 52000گزی جنوب خاوری رزن، 2000گزی جنوب راه عمومی فامنین به نوبران. تپه ماهور، معتدل، مالاریائی، سکنه 238 تن، آب آن از قنات و محصول آنجا غلات دیم، شغل اهالی زراعت. راه مالرو. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(خَ دَ)
دهی است جزء بخش ماه نشان شهرستان زنجان. با 310 تن سکنه. آب آن ازقنات و زه رودخانه است. و محصول آن غلات و بنشن و سیب - زمینی است. شغل اهالی زراعت و گلیم و جاجیم بافی و راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(قُ صُ)
دهی است از حومه بخش اسکو شهرستان تبریز، واقع در 14هزارگزی جنوب اسکو و 15هزارگزی شوسۀ تبریز به اسکو. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 326 تن است. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(فِ)
دهی است از بخش ترک شهرستان میانه که دارای 642 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و بزرک است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
غندپهلو پیر گازگا (دیشلمه ترکی که برابراست با گاز نگیر گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قندپهلو
تصویر قندپهلو
((قَ. پَ))
استکان چایی که در کنارش قند حبه بگذارند
فرهنگ فارسی معین
آب قند
فرهنگ گویش مازندرانی